فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 494
اي دل گر از آن چاه زنخدان به درآيي ، هر جا که روي زود پشيمان به درآيي هش دار که گر وسوسه عقل کني گوش ، آدم صفت از روضه رضوان به درآيي شايد که به آبي فلکت دست نگيرد ، گر تشنه لب از چشمه حيوان به درآيي جان مي دهم از حسرت ديدار تو چون صبح ، باشد که چو خورشيد درخشان به درآيي چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت ، کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآيي در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد ، وقت است که همچون مه تابان به درآيي بر رهگذرت بسته ام از ديده دو صد جوي ، تا بو که تو چون سرو خرامان به درآيي
حافظ مکن انديشه که آن يوسف مه رو
،
بازآيد و از کلبه احزان به درآيي
تعبیر:
در کاری که می خواهی انجام بدهی دقت کن و عجولانه تصمیم نگیر تا خدای ناکرده پشیمان نشوی. به سخنان هر کس گوش فرا نده. آنها را با دقت سبک و سنگین کن. غمگین و ناامید نباش. به مراد و مطلوب خود می رسی اگر با احتیاط و عاقلانه رفتار کنی.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 331
به تيغم گر کشد دستش نگيرم ، وگر تيرم زند منت پذيرم کمان ابرويت را گو بزن تير ، که پيش دست و بازويت بميرم غم گيتي گر از پايم درآرد ، بجز ساغر که باشد دستگيرم برآي اي آفتاب صبح اميد ، که در دست شب هجران اسيرم به فريادم رس اي پير خرابات ، به يک جرعه جوانم کن که پيرم به گيسوي تو خوردم دوش سوگند ، که من از پاي تو سر بر نگيرم
بسوز اين خرقه تقوا تو حافظ
،
که گر آتش شوم در وي نگيرم
تعبیر:
دل به دریا زده ای و بی محابا پیش می روی و خود را به تقدیر سپرده ای. بهتر است که کمی دقت کنی و با تعمق و تعقل به کار خود بپردازی تا موجب ندامت و پشیمانی نشوی.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 413
خط عذار يار که بگرفت ماه از او ، خوش حلقه ايست ليک به در نيست راه از او ابروي دوست گوشه محراب دولت است ، آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او اي جرعه نوش مجلس جم سينه پاک دار ، کآيينه ايست جام جهان بين که آه از او کردار اهل صومعه ام کرد مي پرست ، اين دود بين که نامه من شد سياه از او سلطان غم هر آن چه تواند بگو بکن ، من برده ام به باده فروشان پناه از او ساقي چراغ مي به ره آفتاب دار ، گو برفروز مشعله صبحگاه از او آبي به روزنامه اعمال ما فشان ، باشد توان سترد حروف گناه از او حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد ، خالي مباد عرصه اين بزمگاه از او
آيا در اين خيال که دارد گداي شهر
،
روزي بود که ياد کند پادشاه از او
تعبیر:
برای رهایی از غم و اندوهی که دچار آن شده ای بهتر است که یک بار دیگر به اعمال و رفتار خود به دقت نگاه کنی تا نقطه ضعف خود را بفهمی. با اخلاص به کار خود ادامه بده و از خداوند کمک بخواه. مشورت با دوستان را فراموش نکن.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 73
روشن از پرتو رويت نظري نيست که نيست ، منت خاک درت بر بصري نيست که نيست ناظر روي تو صاحب نظرانند آري ، سر گيسوي تو در هيچ سري نيست که نيست اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب ، خجل از کرده خود پرده دري نيست که نيست تا به دامن ننشيند ز نسيمش گردي ، سيل خيز از نظرم رهگذري نيست که نيست تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند ، با صبا گفت و شنيدم سحري نيست که نيست من از اين طالع شوريده برنجم ور ني ، بهره مند از سر کويت دگري نيست که نيست از حياي لب شيرين تو اي چشمه نوش ، غرق آب و عرق اکنون شکري نيست که نيست مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز ، ور نه در مجلس رندان خبري نيست که نيست شير در باديه عشق تو روباه شود ، آه از اين راه که در وي خطري نيست که نيست آب چشمم که بر او منت خاک در توست ، زير صد منت او خاک دري نيست که نيست از وجودم قدري نام و نشان هست که هست ، ور نه از ضعف در آن جا اثري نيست که نيست
غير از اين نکته که حافظ ز تو ناخشنود است
،
در سراپاي وجودت هنري نيست که نيست
تعبیر:
رنج و مصیبتی که گرفتار آنی، نتیجه ی اعمال خودت است و پشیمانی سودی ندارد. با امید به آینده کارها برای تو آسان خواهد شد. به تجربه ها و عقل خود اتکا داشته باش و به تواناییهای خود اعتماد کن.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 219
کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود ، بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود بنوش جام صبوحي به ناله دف و چنگ ، ببوس غبغب ساقي به نغمه ني و عود به دور گل منشين بي شراب و شاهد و چنگ ، که همچو روز بقا هفته اي بود معدود شد از خروج رياحين چو آسمان روشن ، زمين به اختر ميمون و طالع مسعود ز دست شاهد نازک عذار عيسي دم ، شراب نوش و رها کن حديث عاد و ثمود جهان چو خلد برين شد به دور سوسن و گل ، ولي چه سود که در وي نه ممکن است خلود چو گل سوار شود بر هوا سليمان وار ، سحر که مرغ درآيد به نغمه داوود به باغ تازه کن آيين دين زردشتي ، کنون که لاله برافروخت آتش نمرود بخواه جام صبوحي به ياد آصف عهد ، وزير ملک سليمان عماد دين محمود
بود که مجلس حافظ به يمن تربيتش
،
هر آن چه مي طلبد جمله باشدش موجود
تعبیر:
به آرزوی خود می رسی. دنیا بر وفق مرادت می شود. هرچه بخواهی بدست خواهی آورد. خداوند را شاکر باش تا نعمات خود را بر تو ارزانی دارد.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 484
تو مگر بر لب آبي به هوس بنشيني ، ور نه هر فتنه که بيني همه از خود بيني به خدايي که تويي بنده بگزيده او ، که بر اين چاکر ديرينه کسي نگزيني گر امانت به سلامت ببرم باکي نيست ، بي دلي سهل بود گر نبود بي ديني ادب و شرم تو را خسرو مه رويان کرد ، آفرين بر تو که شايسته صد چنديني عجب از لطف تو اي گل که نشستي با خار ، ظاهرا مصلحت وقت در آن مي بيني صبر بر جور رقيبت چه کنم گر نکنم ، عاشقان را نبود چاره بجز مسکيني باد صبحي به هوايت ز گلستان برخاست ، که تو خوشتر ز گل و تازه تر از نسريني شيشه بازي سرشکم نگري از چپ و راست ، گر بر اين منظر بينش نفسي بنشيني سخني بي غرض از بنده مخلص بشنو ، اي که منظور بزرگان حقيقت بيني نازنيني چو تو پاکيزه دل و پاک نهاد ، بهتر آن است که با مردم بد ننشيني سيل اين اشک روان صبر و دل حافظ برد ، بلغ الطاقه يا مقله عيني بيني
تو بدين نازکي و سرکشي اي شمع چگل
،
لايق بندگي خواجه جلال الديني
تعبیر:
از هوا و هوس خود پیروی نکن، وگرنه پشیمان و نادم می شوی. در هنگام بروز مشکلات صبر و شکیبایی نداری. قدر خود و ارزش های خود را بدان. در انتخاب دوست دقت کن تا آنکه گمراه نشوی. در کارهای خود دقیق باش و نقاط ضعفت را بشناس و در برطرف کردن آنها کوشش کن.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 24
مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست ، که به پيمانه کشي شهره شدم روز الست من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق ، چارتکبير زدم يک سره بر هر چه که هست مي بده تا دهمت آگهي از سر قضا ، که به روي که شدم عاشق و از بوي که مست کمر کوه کم است از کمر مور اين جا ، نااميد از در رحمت مشو اي باده پرست بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد ، زير اين طارم فيروزه کسي خوش ننشست جان فداي دهنش باد که در باغ نظر ، چمن آراي جهان خوشتر از اين غنچه نبست
حافظ از دولت عشق تو سليماني شد
،
يعني از وصل تواش نيست بجز باد به دست
تعبیر:
بسیار امیدوار باش زیرا حتماً به موفقیت دست پیدا خواهی کرد. دوست واقعی خود را بشناس و به هرکس اعتماد نکن. غرور و تکبر تو را دچار دردسر خواهد کرد.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 493
اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي ، دل بي تو به جان آمد وقت است که بازآيي دايم گل اين بستان شاداب نمي ماند ، درياب ضعيفان را در وقت توانايي ديشب گله زلفش با باد همي کردم ، گفتا غلطي بگذر زين فکرت سودايي صد باد صبا اين جا با سلسله مي رقصند ، اين است حريف اي دل تا باد نپيمايي مشتاقي و مهجوري دور از تو چنانم کرد ، کز دست بخواهد شد پاياب شکيبايي يا رب به که شايد گفت اين نکته که در عالم ، رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجايي ساقي چمن گل را بي روي تو رنگي نيست ، شمشاد خرامان کن تا باغ بيارايي اي درد توام درمان در بستر ناکامي ، و اي ياد توام مونس در گوشه تنهايي در دايره قسمت ما نقطه تسليميم ، لطف آن چه تو انديشي حکم آن چه تو فرمايي فکر خود و راي خود در عالم رندي نيست ، کفر است در اين مذهب خودبيني و خودرايي زين دايره مينا خونين جگرم مي ده ، تا حل کنم اين مشکل در ساغر مينايي
حافظ شب هجران شد بوي خوش وصل آمد
،
شاديت مبارک باد اي عاشق شيدايي
تعبیر:
خودپسندی و تکبر را از خود دور کن. آنچه باعث شکست و ناکامی تو می شود بی فکری و غرور است. از افکار بیهوده دست بردار. به آنچه قسمت و نصیب تو است راضی باش و به آنچه که داری قناعت کن. اگر واقع بین و دقیق باشی به آرزوهای خود می رسی.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 294
در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع ، شب نشين کوي سربازان و رندانم چو شمع روز و شب خوابم نمي آيد به چشم غم پرست ، بس که در بيماري هجر تو گريانم چو شمع رشته صبرم به مقراض غمت ببريده شد ، همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع گر کميت اشک گلگونم نبودي گرم رو ، کي شدي روشن به گيتي راز پنهانم چو شمع در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست ، اين دل زار نزار اشک بارانم چو شمع در شب هجران مرا پروانه وصلي فرست ، ور نه از دردت جهاني را بسوزانم چو شمع بي جمال عالم آراي تو روزم چون شب است ، با کمال عشق تو در عين نقصانم چو شمع کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت ، تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع همچو صبحم يک نفس باقيست با ديدار تو ، چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع سرفرازم کن شبي از وصل خود اي نازنين ، تا منور گردد از ديدارت ايوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
،
آتش دل کي به آب ديده بنشانم چو شمع
تعبیر:
در راه مقصود آرام و قرار خود را از دست داده ای. کمی صبر و اراده ای قوی، مشکلات و سختی ها را بر طرف می کند. با کسی که تو را دوست دارد با غرور و تکبر رفتار نکن زیرا در صورت از دست دادن او دچار حسرت و ندامت خواهی شد.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 338
من دوستدار روي خوش و موي دلکشم ، مدهوش چشم مست و مي صاف بي غشم گفتي ز سر عهد ازل يک سخن بگو ، آن گه بگويمت که دو پيمانه درکشم من آدم بهشتيم اما در اين سفر ، حالي اسير عشق جوانان مه وشم در عاشقي گزير نباشد ز ساز و سوز ، استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم شيراز معدن لب لعل است و کان حسن ، من جوهري مفلسم ايرا مشوشم از بس که چشم مست در اين شهر ديده ام ، حقا که مي نمي خورم اکنون و سرخوشم شهريست پر کرشمه حوران ز شش جهت ، چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوي دوست ، گيسوي حور گرد فشاند ز مفرشم
حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست
،
آيينه اي ندارم از آن آه مي کشم
تعبیر:
فکر می کنید همیشه جوان می مانید. از آینده بی خبر مانده اید و فقط به خوشگذرانی و عیش می پردازید. می گویید بهشت همین جاست ولی شما اسیر هوی نفس شده اید نمی خواهید قبول کنید که جهنمی هم وجود دارد اگر به همین منوال ادامه دهید اضطراب و نگرانی و مفلسی دامنتان را می گیرد. ظاهر پسند نباشید. | هیچ کاری بدون خطر و سختی نیست. باید ثابت قدم و با اراده بود. به راهنمایی افراد فهمیده و با تجربه توجه کن و از ناملایمات زندگی نترس. به خدا توکل کن.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 4
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را ، که سر به کوه و بيابان تو داده اي ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا ، تفقدي نکند طوطي شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد اي گل ، که پرسشي نکني عندليب شيدا را به خلق و لطف توان کرد صيد اهل نظر ، به بند و دام نگيرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنايي نيست ، سهي قدان سيه چشم ماه سيما را چو با حبيب نشيني و باده پيمايي ، به ياد دار محبان بادپيما را جز اين قدر نتوان گفت در جمال تو عيب ، که وضع مهر و وفا نيست روي زيبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
،
سرود زهره به رقص آورد مسيحا را
تعبیر:
غرور و تکبر را در زندگی از خود بران و با دوستان و آشنایان مهربان باش و در هنگام بی نیازی و آسایش به فکر سختی و مشقت زندگی دیگران هم باش. با مهربانی و دوستی و با یاری دیگران می توانی زندگی راحتی داشته باشی. با مردم متکبر و خودپسند همنشینی نکن.
فال حافظ روزانه شنبه 11 آذر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 146
صبا وقت سحر بويي ز زلف يار مي آورد ، دل شوريده ما را به بو در کار مي آورد من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم ، که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار مي آورد فروغ ماه مي ديدم ز بام قصر او روشن ، که رو از شرم آن خورشيد در ديوار مي آورد ز بيم غارت عشقش دل پرخون رها کردم ، ولي مي ريخت خون و ره بدان هنجار مي آورد به قول مطرب و ساقي برون رفتم گه و بي گه ، کز آن راه گران قاصد خبر دشوار مي آورد سراسر بخشش جانان طريق لطف و احسان بود ، اگر تسبيح مي فرمود اگر زنار مي آورد عفاالله چين ابرويش اگر چه ناتوانم کرد ، به عشوه هم پيامي بر سر بيمار مي آورد
عجب مي داشتم ديشب ز حافظ جام و پيمانه
،
ولي منعش نمي کردم که صوفي وار مي آورد
تعبیر:
بهتر است در دیدگاه ها و نظرات خود دقت کافی داشته باشی. هر هدف و مقصودی نهایتاً مفید و خوب نیست. سنجیدگی و هوشیاری و عاقبت اندیشی، همه، حوادث احتمالی و شکست ها را از انسان دور می سازد.